غذا خوردن نورا گلی
نورا نفس،سلام عشقم چند روزه که خدا رو شکر اشتهات خوب شده و خوب میخوری.بزنم به تخته. خودمم باورم نمیشه. دیروز اومدی آشپزخونه و ازم چوب شور خواستی، من بهت گفتم اگه بری رو صندلیت بشینی بهت چوب شور میدم بخوری. و در کمال تعجب دیدم که بدو بدو رفتی سمت صندلی.باور کردنی نبود.تویی که از صندلی غذا و غذا فراری بودی حالا داوطلبانه رفته بودی سمت صندلی برای خوردن خوراکی.خیلی خوشحال بودم انگار دنیا رو بهم داده بودن، بازم طبق معمول سریع زنگ زدم به بابا محمد تا اونم تو این شادی شریک شه. بعدشم سریع از فرصت استفاده کردم و برات سرلاک درست کردم و تو با کمال میل نوش جان کردی. ببین اینجا تو این عکس یه لنگه جورابتو در آوردی و یه لنگش پاته؟ ...
نویسنده :
مامانی سمیرا
10:38