نورای قند عسلنورای قند عسل، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره

نورا عزیزتزین هدیه خدا

دومین محرم

1393/9/3 10:41
نویسنده : مامانی سمیرا
160 بازدید
اشتراک گذاری

نفس مامان سلام، منو ببخش که یه مدته نتونستم به وبلاگت سر بزنم و برات بنویسم.بعد از چند وقت اومدم تا برات از دومین محرمی که دیدی بنویسم.

عزیز دل مامانی قبل از محرم سینه زدن رو بهت یاد داده بودم.از اون به بعد هر وقت صدای نوحه و مداحی میشنیدی شروع میکردی به سینه زدن.الهی قربون اون دستای کوچولوت برم من.وقتی هم که صدای طبل و دوقل میشنیدی از شدت  تعجب چشمات گرد میشد و به ما نشون میدادی. وقتی الم میدیدی با اون دستای کوچولوت نشونمون میدادی و میگفتی أم أم.خلاصه با دیدن دسته ها  اولش متعجب شده بودی و بعدش کلی ذوق زده.

و اینکه خیلی ناراحتم امسال نتونستم تو مراسم حضرت علی اصغر(مصلی) شرکت کنم.ایشالا سال بعد ....

اینم یه عکس از نورا و دایی جونش در بین دسته های عزاداری:

تو این شبها قریبا هر شب برای عزاداری میرفتیم هیئت و شما کم و بیش شیطنت میکردی و من به خودم قول میدادم که دیگه از فرداش نرم هیئت ولی باز فردا می رسید و من یادم میرفت که به خودم چه قولی داده بوم. از اونجایی که هوا خیلی سرد بود فقط تونستیم چند روز آخر  بعد از هیئت با بابا محمد بریم محله مامان جون اینا و خیابون گردی کنیم و دسته جات ببینیم.

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)