نورا و حمام
نورا جونم شما از اول خیلی حموم رفتن رو دوس داشتی و آرامش بهت دست میداد و فکر میکنم تا 6 ماهگیت من و بابا محمدت دوتایی میبردیمت حموم اخه من تنهایی میترسیدم از دستم لیز بخوری عشقم.جرات نداشتم خودم تنها ببرمت. تا اینکه شما گل دخترم تونستی بشینی و من اینجوری راحت تر تونستم بشورمت و از 6 ماهگی به بعد دیگه خودم بردمت حموم. اینم بگم هر وقت با مامانی میری حموم جیغ های بنفش زیاد میکشی انقدر که من دیگه دلم ریش میشه و به مامانی میگم زود تمومش کنه از بس که می سابه تورو. اینجا تو این عکس 2،3 ماهه بودی که ازت عکس انداختیم. ولی حالا با گذشت 10، 11 ماه از اون زمان دیگه نورای قصه ما حموم رو دوست نداره، حتی با وجود عروسکها و اسباب بازیها و کتاب ...
نویسنده :
مامانی سمیرا
9:02