نورای قند عسلنورای قند عسل، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره

نورا عزیزتزین هدیه خدا

تولد زنبوری فرشته آسمونی ما

1393/6/29 9:40
نویسنده : مامانی سمیرا
787 بازدید
اشتراک گذاری

در ماه عشق کسی متولد شد که صدایش آرام تر از نسیم

نگاهش زیباتر از خورشید، دلش پاکتر از آسمان

و قلبش زلال تر از آب و آن تو بودی

بهانه قشنگم برای زندگی

نورا دوستت داریم

گل قشنگم تو روز به روز در حال شکفتنی و ما چنان غرق در زندگی شیرین با تو بودنیم که تا به خودمون اومدیم دیدم داره یکسالت میشه.باورم نمیشه که یک ساله یه فرشته مهربون و دوست داشتنی داره پا به پای ما زندگی میکنه.توی این یکسال زندگیمونو بیش از پیش شیرین تر و قند عسل تر کردی و من و بابا محمدت رو آنچنان عاشق و شیفته خودتو و شیرین کاریهات کردی که یک لحظه بدون تو نمیتونیم.

از اونجایی که بابامحمدت خیلی اهل ذوقه و عاشق کارهای احساسی،همیشه قبل از حتی بارداریم برای تولد بچه نداشتمون نقشه های قشنگ می کشید،یه روز میگفت دوس دارم یه تولد توپ بگیرم توی پارکینگ با کلی تزئینات قشنگ قشنگ همه مهمونا جمع باشن بعد ما دوتایی به همراه دخترمون که یه لباس عروسکی پوشیده وارد شیم و.... یه روز میگفت دوس دارم تولد دخترمو توی تالار بگیرم با کلی تشریفات، یه روز میگفت دوس دارم تولد دخترمون با سالگرد ازدواجمون یکی باشه و یه جشن مفصل بگیرم و خلاصه کلی فکرای قشنگ و خاص...(اینم بگم که همیشه توی تصوراتش و همینطور آرزوهاش فقط و فقط میگفت دخترم،بچه اولم دختره)

خلاصه همه این روزها گذشت و من باردار شدم و تو به دنیا اومدی و خیلی زود یکسالگیت رسید.همه این اتفاقات به سرعت برق و باد گذشت و ما رسیدیم به اینجای قصه که برای نور زندگیمون تولد بگیریم با این تفاوت که با تولد رویایی ما فاصله داشت.ولی اینو بگم که از هیچ تلاشی برای گرفتن یه تولد خاص دریغ نکردیم.من که از قبل یه فایل مخصوص تم های تولد درست کرده بودم با کلی تزئینات.و در آخر تصمیم گرفتیم که تم تولدت زنبوری باشه.خلاصه از یکی دو ماه قبل از تولدت شروع کردیم و قرار شد دایی حسین همه کارهای فتوشاپی رو اعم از ریسه های تولد،کارت تولد،لیبل های نوشابه،غذا و نی رو انجام بده و بنده خدا یک ماه تمام داشت روشون کار میکرد البته توی اون یک ماه ماه رمضون بود و بنده خدا خسته و کوفته از سرکار میومد و شروع به کار میکرد که انصافا کارش فوق العاده بود چون همه رو به عشق تو با وسواس و سلیقه انجام داد.حتی یه کلیپ از کل عکسهات از روز اول توی بیمارستان تا آخر 12 ماهگیت با آهنگهای مخصوص نولد و بک گراند زنبور درست کرد که معرکه شده بود،نورای عزیزم قدر دایی جونتو بدون.

بعد از این مرحله نوبت من و خاله سما بود که همه اونارو پرینت بگیریم و دورگیری کنیم و در آخر هم تزئئین و بابا محمد زحمت کشید و همه رو به دیوار نصب کرد.مامانی هم که از دو روز قبل برای تدارک غذا و عصرونه اومده بود خونمون و الهی دورش بگردم خیلی زحمت کشید و چه غذاهای خوشمزه ای درست کرد. خلاصه تا همین حد بهت بگم که از مامانی و دایی جون حسین و خاله جون سما و بابا محمد و خودم خیلی سفت و سخت کار کردیم.درسته که یه چیزایی اونجور نشد که میخواستم ولی باز خیلی خوب و عالی بود.

اینم یادم رفت بگم که کلی گشتم تا لباس زنبوری برات پیدا کنم.

خلاصه

مامانی دایی جونت خیلی با عشق و علاقه ،حوصله و وسواس خاصی زحمت تزئینات تولدت رو کشیده بود،میگی نه؟پس نگاه کن تا بهت ثابت کنم:

دایی حسین باعث شد تولد نورای من یه تولد خاص و منحصر به فرد بشه که آرزوشو داشتم.

ایشالا براش جبران کنم.

تولدت انقدر زبون زد شده بود که هر کی هر جا مارو میدید میگفت ایولا دارید.خخخخخخخخ

اول از همه کارت تولدت :

کیکی تولدت که اونم زنبوری بود و دست پخت تواضع بود که خداییش خوب درآورده بود همونی بود که میخواستم:

"ولی اشتباها بجای نورا نوشته بود نودا"

ریسه هپی برث دی به همراه ساغ=عت تولدت و شماره 1 بری یکسالگیت+اولین لباسهای مخصوص مهمونیت:

حیف شد در نظر داشتم بدم برات بادکنک آرایی کنن منتها بنا به دلایلی که بعدا بهت میگم نشد.جالبه که کلا یادمون رفته بود بادکنکها رو بزنیم و دقیقه 90 یه دفعه یادمون افتاد و بابا محمدت سریع چسبوندشون.

ریسه عکسهای نورا گوگولی+عروسک زنبوری

ریسه مثلثی زنبوری1:

ریسه مثلثی زنبوری2:

ریسه مثلثی زنبوری3:

یه ریسه زنبوری دیگه:

لش به سمت تولد:

بازم یه ریسه دیگه:

ساعت تولدت که دقیقا 8:35 دقیقه بود:

شمع زنبوری:

عکس نورا توی تم زنبوری:

پفیلا و قیف های زنبوری که عکسهای روشو دایی جون زحمت کشیده بود و با فتوشاپ درست کرده بود و خاله سما بریده بود و چسبونده بود رو قیفهایی که بابا محمد درست کرده بود.

لیبل نی که بازم کار دایی بود و سما.

 

نمایشگاه عکس نورا: گلچینی از عکسهای آتلیه ایت که از 14 روزگیت شروع شده بود و تا 12 ماهگیت ادامه داشت+ عکسهای باردری مامان سمیرا

 

نمای کلی از میز عصرونه شامل فینگرفورهای فوق العاده خوشمزه و عالی که همشون دستپخت و زحمت های مامانی بودن:

روی غذاها لیبل های زنبور رو میبینی؟

سالاد فصل که خاله لیلا جون زحمتش رو کشیده بود:

فینگرفودها شامل:

تارت کشک بادمجون

ساندویچ کالباس و پنیر:

کراستینی بادمجان که بر اساس رای گیری خوشمزه ترین غذا شناخته شد:

سالاد فانتزی:

اینم میوه:

ژله پرتقالی که برای پیدا کردن پرتقال تو این فصل ما بیچاره شدیم و بخاطرش مجبور شدیم بریم شمال و در به در دنبال پرتقال بودیم:

خیلی خوشگل و خاص شده بود خودم کلی ذوق کرده بودم البته با کلی استرس درست کرده بودمشون و خداروشکر خیلی خوب از آب دراومده بود.

یه دسر موزی با تم زنبوری قرار بود که درست کنم ولی انقدر سرم شلوغ بود که خیلی دیر یادم افتاد که دیگه کار از کار گذشته بود(خیلی حیف شد)

بشقاب غذا و میوه که بازم لیبل زنبور روش چسبونده بودیم ولی متاسفانه انگار بچه ها یادشون رفته و عکس خوبی ننداختن منم مجبور شدم کراپش کنم تا ببینی که چقدر زحمت کشیدیم تا همه چی خوب و عالی شه.

عکسهای بشقاب و لیوان زنبوری رو در حال حاضر دم دست ندارم ولی به زودی برات میذارم عشقم.

خلاصه همه چیز تو تولد نورا خانوم از شیر مرغ تا جون آدمیزاد زنبوری بود.

حتی لباسای من و بابا محمد هم با تو ست زنبوری بود که نمیشد عکس خودمو بذارم برات و فقط عکس خودت و بابا محمد رو برات گذاشتم:

این هم گیفتی بود که آخر مراسم به مهمونا دادیم و داخلش یه مگنت از 12 ماهگیت بود.البته 3 مدل عکس بود که همه سر اینکه کدومو بر دارن دعوا داشتن با هم.

خلاصه اون روز به خیر و خوشی گذشت و نورای من یکسالش پر شد و وارد دو سالگی شد.

دختر ماهم ایشالا جشن 120 سالگیتو جشن بگیری عزیزم دلم.120 سال عمر با عزت داشته باشی.

پسندها (1)

نظرات (1)

مریم مامان آیدین
23 آذر 93 21:26
تولدت مبارک عروسک خانوم عاااااااااااالی بود مامان سمیرا دست دایی و خاله و مامانبی مهربون هم درد نکنه
مامانی سمیرا
پاسخ
ممنون از لطفت مریم جون من کلی مدیونتم بابت ثبت یادگاری های نورا